Monday, February 28, 2005

سرم را روی سینه ات میگذارم
شاید این آخرین ذرات وجود من باشد
که
در رگهای تو جاریست
این زندگی من است

شاید هستی من
در یک
قطعه کوتاه
ویلن سل
خلاصه شود

شاید
در گویش متوازن و
مرتب
دوستت دارم
که بر لبان من جاریست

یا شاید
در نواهای خمیازه آلود تو
که میخواهد
شب به خیر را
به من و عشق بازی کوتاه من بگوید

شاید
این
زندگیست

No comments: